دوس داشتم الان دانشجوی ترم چهار زبان انگلیسیه دانشگاه اصفهان یا شیراز میبودم هوووف شت به همه چی
مسلما اگه بچه دار شدم که قطعا نمیشم .ولی حالا یه درصد !
دستاشو میگیرم میبوسم . و میگم .جیگر گوشه جان تکه ای از وجود من .چی کاری چه درسی کدوم شهر میشه حالت بهتر شه! برق نگاهت خوشرنگ تر شه! من بغلش میکردم و میگفتم مامان دوستت داره
بهش میگفتم اگه کیلو مترها ازم دور باشی ولی حاله دل خوش باشه من راضیم هیچ وقته هیچ وقت بهش نمیگم عاقت میکنم شیر حلالت نمیکنم هیچ تهدیدی از سمت من بهش نخواهد رسید .قطعا هیچ دلخوری بین ما وجود نخواهد داشت من او را بو خواهم کشید ساعت ها روز ها و سالها.
اگه دختر بود گیسوهاشو میبافتم و لای موهای پیچ تاب خوردش غنچه گل محمدی میزاشتم و کلی باهم خاله بازی های واقعی میکردیم و اگه پسر بود باهاش گیم نتای شهرو فتح میکردم و فوتبال دستی های عاشقانه بساط میکردم .
من اگر مادر میشودم :).
اما عزیز تر از جانم دنیا جایی برای تو ندارد .اگر بیایی تا عاخرین نفس باید بجنگی .برای خودت برای عشقت برای زندگی .کاری که من حال و حوصله اش را اصن نداشتم اینجا همگان نقاب به چهره دارند و قلب معصوم تو را تسخیر میکنند سرآخر تکه ای سنگ سیاه را تحویلت میدهند .
کودکه من .تو به دنیا نیامده ای اما من تو را خالصانه دوست میدارم و بزرگترین کاری که در حقت میتوانم انجام دهم از به دنیا عامدنت جلوگیری خواهم کرد .
بوس بوس
مامان خیلیییی دوستت داره
درباره این سایت